از روز چهارشنبه در حال جمع و جور کردن وسایل و بردن و آوردن بودیم برای افتتاحیه هفته پژوهش تا الان.. یعنی دیگه پاهام سر شده... پنج شنبه صبح اول وقت رفتیم محل نمایشگاه و غرفه رو تحویل گرفتیم ولی کوچیک بود و در نهایت تا ساعت یک و نیم در حال بحث و مذاکره بودیم که با تلاش های انجام شده بالاخره استندهای غرفه رو باز کردن و غرفه مون بزرررگ شد.. و این در حالی که جای غرفه مون خیلی خوب واقع شده..قشنگ تو چشم و از این نظر من بسیار خرسندم..
دو شبه متوالی که خواب ندارم و همش بیدارم چون دخترم داره دندون درمیاره و از شانس بد یه ویروس آفت هم گرفته و لثه هاش متورم شده و قرمز.. دوشب گذشته با یه زیرپوش حلقه ای و شورت خوابوندمش از بس تب داشت و تنش داغ بود... همش بیتابی می کنه.. اصلا غذا نمیخوره و حسابی لاغر شده.. جمعه مادر شوهرم اینا اومدن خونمون و مادر شوهر گرامی سرما خورده بود و در حین صرفه جلوی دهنش رو نمیگرفت تازه تبخال هم زده بود و مدام دستش رو بهش میزد.. فکر کنم ویروس اینطوری انتقال یافت به دختر کوچولوی خوشگلم..