خورشت چاقاله بادام
خوب دیروز دست و دلم به کار نمیرفت...
برای رضای خدا یه پرونده بررسی کردم و همش با همکار واحد دیگه مون که با هم خیلی دوستیم حرف زدم...!!
امروز باید تمام کارهامو تموم کنم...
دیروز بعد از اداره رفتم زودی نیم کلیو نعنا و جعفری تازه خریدم و بدو بدو رفتم خونه سریع پاکشون کردم و زدعفونی کردم و خوردشون کردم و در نهایت سرخ شدند... بعدش پیاز داغ درست کردم و گوشت رو باهاش تفت دادم و نمک و زرد چوبه زدم و چاقاله بادوم ها رو بهش اظافه کردم و خوب تفتشون دادم...سپس نعنا و جعفری سرخ شده رو اظافه کردم با آلو بخارا و گذاشتم نم نم به مدت 2 ساعت پخت...
یعنی محششششششششششششر شده بود... عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی...
برای مامان اینا هم یه قابلمه کوچیک کنار گذاشتم...
بعدش دخترم رو بردم دکتر چون یه مقدار شکمش مشکل پیدا کرده بود که براش آزمایش نوشت.. سه نوبته...
یک نوبت دیشب بود.. و دو نوبت دیگه امروز و فرداست و قراره به محض انجامش مامان تماس بگیره تا زودی برم و تحویل آزمایشگاهش بدم و برگردم...
امروز عصر مهمونی دوره ای همکارهای مامان دعوت هستیم...
خیلی براش ذوق دارم...
خیلی وقت بود دوره نرفته بودم...
سوغات همکارها هم بهشون دادم و کلی خوشحال شدن..!!!
البته هر کس یه اخلاقی داره ولی من از همکارهایی که توی یه واحد هستن و قایمکی میرن مسافرت و برمی گردن و بعدش خودشون رو میزنن به اون راه بدم میاد..
- ۹۵/۰۱/۱۶